سفارش تبلیغ
صبا ویژن

السلام علیک یاامیرالمومنین
 
قالب وبلاگ
لینک دوستان

ایمیل دریافتی از آقای مسلم علی مهدی

ستارخان نوشته بود:من هیچ وقت گریه نمیکنم چون اگه اشک میریختم آذربایجان شکست میخورد و اگر آذربایجان شکست میخورد ایران زمین میخورد...اما تو مشروطه دو بار اون هم تو یه روزاشک ریختم.حدود 9 ماه بود تحت فشار بودیم..بدون غذا.. بدون لباس.. از قرار گاه اومدم بیرون...چشمم به یک زن افتاد با یه بچه تو بغلش.. دیدم که بچه از بغل مادرش اومد پایین و چهار دست پا رفت به طرف بوته علف...علف رو از ریشه درآورد و از شدت گرسنگی شروع کرد خاک ریشه ها رو خوردن... با خودم گفتم آلان مادر اون بچه به من فحش میده و میگه لعنت به ستارخان که مارو به این روز انداخته...اما... مادر کودک اومد طرفش و بچش رو بغل کرد و گفت : عیبی نداره فرزندم...خاک میخوریم اما خاک نمیدهیم...اونجا بود که اشکم در اومد

 



[ شنبه 92/7/13 ] [ 10:52 عصر ] [ Mohajer 145 ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

امکانات وب


بازدید امروز: 176
بازدید دیروز: 180
کل بازدیدها: 371531